دانشمندان مزه ششم را کشف کردند
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۷۴۸۶۲
یک مطالعه جدید میدهد که زبان انسان غیر از پنج مزه شامل شیرینی، شوری، تلخی، ترشی و اومامی، آمونیوم کلرید را نیز به عنوان یک طعم اصلی تشخیص میدهد.
به نقل از نیو اطلس، پژوهشگران مکانیسمی را کشف کردهاند که حسگرهای چشایی ما به وسیله آن آمونیوم کلرید را تشخیص میدهند که نمونهی آن طعم متمایز شیرینبیان نمکی است که در کشورهای حوزه اسکاندیناوی و هلند محبوب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهشگران میگویند این کشف شواهدی را برای وجود ششمین طعم اصلی ارائه میدهد.
طعم اصلی پنجم یعنی اومامی، پس از شناسایی توسط کیکونا ایکدا در سال ۱۹۰۸ سرانجام در سال ۱۹۹۰ به عنوان یک طعم متمایز شناخته شد و به چهار طعم اصلی تا آن زمان شامل شیرینی، ترشی، شوری و تلخی پیوست. اکنون مطالعهای که توسط پژوهشگران کالج ادبیات، هنر و علوم USC Dornsife انجام شده است، شواهدی از طعم اصلی شماره شش را یعنی آمونیوم کلرید یافته است.
امیلی لیمان، نویسنده مسئول این مطالعه گفت: اگر در یک کشور در حوزه اسکاندیناوی زندگی میکنید، با این طعم آشنا هستید و ممکن است آن را دوست داشته باشید. اشارهی وی به طعم شیرینبیان شور است که یک نوع آبنبات با افزودنی آمونیوم کلرید است که طعم متمایزی دارد و دوستدارانش طعم آن را تلخ، شور و کمی ترش توصیف میکنند.
دریافت طعم و مزه زمانی اتفاق میافتد که مواد شیمیایی بلعیده شده با سلولهای گیرنده چشایی تخصصی (TRCs) روی زبان و دهان تعامل داشته باشند. TRCهای مختلف به هر یک از پنج طعم اصلی پاسخ میدهند و انتقال دهندههای عصبی را بر روی اعصاب آزاد میکنند که سیگنالهایی را به مغز میفرستند و به سیستم عصبی اجازه میدهند تعیین کند که آنچه خورده میشود تحت عنوان تلخ، شیرین، اومامی، ترش، شور یا ترکیبی از هر پنج مورد درک شود.
غذاهایی که طعم ترش دارند دارای اسید بالایی هستند، به این معنی که PH پایین و یون هیدروژن بالایی دارند. هنگامی که TRCهای ترش در معرض اسیدها قرار میگیرند، به دلیل حرکت یونهای هیدروژن در سراسر غشای سلول، سیگنال الکتریکی تولید میکنند. پژوهشگران قبلاً کشف کرده بودند که TRCهای ترش، ژن otopterin ۱ یا Otop ۱ را بیان میکنند که پروتئینی به نام OTOP ۱ را کد میکند تا یک کانال پروتونی را تشکیل دهد که به سلولها توانایی تشخیص pH پایین و طعم ترش را میدهد.
در مطالعه حاضر، پژوهشگران تلاش کردند تا سهم TRCهای ترش و OTOP ۱ را در توانایی زبان در حس کردن آمونیوم کلرید آزمایش کنند. آنها ژن Otop ۱ را به سلولهای انسانی رشد یافته در آزمایشگاه وارد کردند و برخی از آنها را در معرض اسید یا آمونیوم کلرید قرار دادند.
آنها دریافتند که آمونیوم کلرید گیرنده OTOP ۱ را به اندازهی اسید فعال میکند. آزمایشها روی موشها تأیید کرد که آنهایی که دارای ژن Otop ۱ بودند از آمونیوم کلرید اجتناب کردند، در حالی که آنهایی که ژنشان حذف شده بود، این کار را نکردند.
آمونیوم و گاز آن آمونیاک، محصولات تجزیه اسیدهای آمینه، عموماً برای انسان و سایر حیوانات، سمی هستند که بسیاری از آنها توانایی تشخیص و پاسخ به آمونیوم/آمونیاک محیطی را دارند. پژوهشگران بر اساس یافتههای خود حدس زدند که توانایی چشیدن آمونیوم کلرید ممکن است برای کمک به ارگانیسمها در اجتناب از مواد مضر تکامل یافته باشد.
لیمان میگوید: آمونیوم تا حدودی سمی است؛ بنابراین منطقی است که ما مکانیسمهای چشایی را برای تشخیص آن تکامل داده باشیم.
پژوهشگران تفاوتهایی را بین گونهها مشاهده کردند. کانالهای OTOP ۱ انسان و موش به شدت توسط آمونیوم کلرید فعال شدند، کانالهای OTOP ۱ مرغ حساستر بودند و گورخرماهی نیز حساسیت کمتری به آمونیوم کلرید داشت.
پژوهشگران میگویند، این تفاوتهای گونهای نشاندهنده جایگاههای اکولوژیکی هر موجود زنده است. به عنوان مثال، پرندگان نسبت به طعم ترش حساسیت کمتری دارند، در حالی که باید از بلعیدن آمونیوم کلرید موجود در فضولات خود اجتناب کنند.
پژوهشگران قصد دارند پاسخ گیرنده OTOP ۱ به آمونیوم کلرید را بیشتر بررسی کنند، به این امید که اطلاعات بیشتری در مورد اهمیت تکاملی آن کشف کنند.
در حالی که گفتن اینکه یک غذا مزهی «آمونیوم کلرید» میدهد، روشی جذاب برای توصیف طعم و مزه چیزی نیست، شاید برای این نوع غذاها نام بهتری پیدا شود و ممکن است روزی به پنج طعم اصلی دیگر بپیوندد.
به نقل از ویکی پدیا، طعم اومامی (Umami) یا خوشطعمی یا طعم مطبوع در برخی دستهبندیها و فرهنگها در کنار مزههای اصلی شیرین، ترش، شور و تلخ به عنوان یک مزه اصلی دیگر تعریف شده و در نظر گرفته میشود. مزه اومامی نزدیک به طعم گوشت پخته و عصاره یا سوپ گوشت توصیف میشود. اومامی واژهای ژاپنی است که میتوان آن را به «طعم خوش» ترجمه کرد. مردم طعم اومامی را از طریق گیرندههای چشایی حساس به طعم گلوتامات و نوکلئوتیدها روی زبان میچشند. این دو ماده در عصاره گوشت پختهشده و فرآوردههای تخمیری به وفور یافت میشوند.
منبع:ایسنا
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: دانشمندان دانشمندان موشکی دانشمندان حوزه موشکی دانشمندان ایرانی دانشمندان فضایی آمونیوم کلرید طعم اصلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۷۴۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان چهره یک نئاندرتال ۷۵ هزار ساله را بازسازی کردند + عکس
آفتابنیوز :
این زن که به نام شانیدر زی (Shanidar Z) معروف است، در غاری در کردستان عراق در سال ۲۰۱۸ پیدا شد. این زن یک نئاندرتال یا نوعی انسان باستانی است، حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
به نقل از سیانان، دانشمندانی که بقایای او را مطالعه میکنند، با زحمت ۲۰۰ قطعه استخوان جمجه او را طی ۹ کنار هم قرار دادند. آنها از خطوط صورت و جمجمه این زن برای بازسازی استفاده کردند تا بفهمند او چه شکلی بوده است.
دکتر، اما پومروی (Emma Pomeroy)، دیرین انسانشناس و دانشیار دپارتمان باستان شناسی دانشگاه کمبریج که اسکلت را از زیر خاک بیرون آورد میگوید: جمجمههای نئاندرتالها با برجستگیهای قابل توجه و بدون چانه متفاوت از جمجمههای گونه خودمان به نظر میرسند. بازسازی صورت شانیدر زی نشان میدهد که این تفاوتها ممکن است در زندگی واقعی آنها آنقدر فاحش نبوده باشد.
پومروی اضافه کرد: او در واقع نسبت به اندازهاش چهره بزرگی دارد. او برآمدگیهای ابروی بزرگی دارد که معمولا ما آنها را نمیبینیم.
نئاندرتالها حدود ۳۰۰ هزار سال در سراسر اروپا، خاورمیانه و کوههای آسیای مرکزی زندگی کردند و حدود ۳۰ هزار سال با انسانهای امروزی همپوشانی داشتند. تجزیه و تحلیل دیانای انسانهای امروزی نشان داده است که در این زمان، نئاندرتالها و هومو ساپینسها گهگاه با یکدیگر برخورد میکردند.
تحلیل جدید
هنگامی که پومرو برای اولین بار این اسکلت را با حفاری خارج کرد، جنسیت آن بلافاصله مشخص نشد، زیرا فقط نیمه بالایی بدن حفظ شده بود و فاقد استخوانهای لگنی بود. گروهی که در ابتدا بقایای آنها را مورد مطالعه قرار دادند، بر روی یک روش نسبتا جدید تکیه کردند که شامل تعیین توالی پروتئینها در داخل مینای دندان برای تعیین جنسیت شانیدر زی بود.
این محققان از دانشگاههای کمبریج و لیورپول با مقایسه طول و قطر استخوانهای بازوی او با دادههای مربوط به انسانهای امروزی، قد این نمونه را حدود ۵ فوت (۱.۵ متر) تخمین زدند. تجزیه و تحلیل ساییدگی دندانها و استخوانها نشان داد که او در زمان مرگ در اواسط دهه ۴۰ زندگی خود بوده است.
پومروی میگوید: این یک تخمین معقول است، اما ما نمیتوانیم ۱۰۰ درصد مطمئن باشیم، که آنها مسنتر نبودهاند. آنچه میتوانیم بگوییم این است که این کسی است که عمر نسبتاً طولانی داشته است. برای آن جامعه، آنها احتمالا از نظر دانش و تجربه زندگی بسیار مهم بودند.
غاری که شانیدر زی در آن دفن شده بود در میان باستان شناسان مشهور است، زیرا یک گور نئاندرتال که در سال ۱۹۶۰ در آنجا کشف شد، محققان را به این باور رساند که ممکن است نئاندرتالها مردگان خود را با گُل دفن کرده باشند و این اولین چالش در برابر دیدگاه رایجی بود که انسانهای باستانی را نادان و بیرحم میدانست. با این حال، تحقیقات بعدی توسط گروه پومرو، نظریه تدفین با گُل را مورد تردید قرار داده است.
در عوض، آنها گمان میکنند که گرده کشف شده در میان گورها ممکن است از طریق زنبورهای گرده افشان وارد گور شده باشد. با این حال، در طول سالها دانشمندان شواهد فزایندهای از هوش و پیچیدگی نئاندرتالها، از جمله هنر و ابزار پیدا کردهاند.
نئاندرتالها بارها به غار شانیدر بازگشتند تا مردگان خود را دفن کنند. تحقیقات نشان داده است که بقایای ۱۰ نئاندرتال در این مکان کشف شده که به نظر میرسد نیمی از آنها عمدا پشت سر هم دفن شدهاند.
شاید نئاندرتالها مردگان خود را با دستههای گل تجلیل نمیکردند، اما تحقیقات نشان میدهد که ساکنان غار شانیدر احتمالا گونهای همدل بودند. به عنوان مثال، یک نئاندرتال مرد که در آنجا دفن شده بود، ناشنوا بود و با ضربهای به بازو و سرش فلج شده بود که احتمالاً او را تا حدی نابینا میکرد، اما او مدت زیادی زنده بود، بنابراین طبق تحقیقات باید از او مراقبت میشد.
پومروی میگوید که شانیدر زی اولین نئاندرتالی است که در بیش از ۵۰ سال گذشته در این غار پیدا شده است، اما این مکان هنوز هم میتواند بستری برای اکتشافات بیشتر باشد.
بازسازی جمجمه
پومروی بازسازی جمجمه شانیدر زی را که نسبتا بلافاصله پس از مرگ له شده بود، به عنوان یک «پازل سه بعدی با حساسیت بالا» توصیف کرد.
استخوانهای فسیل شده در بلوکهای کوچکی از رسوبات غار برداشته شده و در فویل پیچیده شدند و محققان آنها را برای تجزیه و تحلیل به دانشگاه کمبریج فرستادند.
در آزمایشگاه کمبریج، محققان از هر بلوک میکرو سیتی اسکن گرفتند و از اسکنها برای هدایت استخراج قطعات استخوانی استفاده کردند. دکتر لوسیا لوپز پولین (Lucía López-Polín)، همکار پومروی، محافظ باستان شناسی از موسسه کاتالان برای دیرینه اکولوژی انسانی و تکامل اجتماعی در اسپانیا، بیش از ۲۰۰ تکه جمجمه را با چشم کنار هم قرار داد تا آن را به شکل اولیه خود بازگرداند.
این گروه جمجمه بازسازی شده را اسکن و پرینت سه بعدی کردند، که پایه و اساس سر بازسازی شدهای را شکل داد که توسط دیرینه هنرمندان دوقلوی دانمارکی، آدری و آلفونس کنیس (Adrie and Alfons Kennis)، لایههایی از ماهیچه و پوست روی آن قرار بگیرد.
منبع: خبرگزاری ایسنا